عرفان عملی به مجموعه برنامههايی که سالک عملاً در خود پیاده میکند تا منازل و مقامات را طی کرده و در نهايت به لقاء حقتعالی نائل آيد گویند.در این نوشتار با جوانب مختلف این موضوع همچون محورهای اساسی در عرفان عملی، تفاوت عرفان عملی با علم عرفان نظری، مقايسه عرفان عملى با اخلاق، آشنا میشویم.
نویسنده: استاد حجة الاسلام و المسلمین علی امینی نژاد
منبع: حکمت عرفانی[۱]صفحه ۵۷ تا ۶۱
عارف مسلمان هميشه خود را بين مبدأ مادى و مقصد الهى مشاهده مىكند و اين احساس را در خود مىيابد كه مىبايست با سير و سلوك و برنامههاى عملى، منزل به منزل، مقاماتى را طى نموده تا به آن مقصد نهايى دست يابد. مبدأ حركت عالم مادّه و مقصد نهايى خداى سبحان است و عارف مىخواهد قدم به قدم، اين مسير را طى كند تا به آن مقصد نهايى برسد. عارف مسلمان خود را پشت پردهها و حجابهاى فراوان و زمخت مىيابد كه حقايق را از وى پوشانده است. بايد آرامآرام اين حجابها و موانع از بين برود تا به مقام اوج كه معرفت زلال حقايق هستى است دست پيدا كند.
عارفان در اين مسير مقامات و منازلى را رصد كردهاند كه طالبانِ حقيقت به ارشاد و دستگيرى استاد راه، منزل به منزل و مقام به مقام سير وجودى يافته تا آنجا كه به وصول حق كه از آن به «مقام فناء» و «بقاء بعد از فناء» و «مقام توحيد» ياد مىشود، نائل مىآيند.
بنابراين در تعريف عرفان عملى مىتوان گفت:
مجموعة برنامهها و دستوراتى كه يك سالك عملاً در خود پياده مىكند تا آنكه منازل سلوك را يكى پس از ديگرى سير نمايد و به حق نائل شود، عرفان عملى است.اين دستورالعملها ممكن است امورى ظاهرى بوده و يا آنكه مربوط به باطن انسان و ضمير او باشد. لكن در امور ظاهرى نيز جنبه باطنى مدنظر است، از اين روى تمام دستورات عرفان عملى با صبغة باطنى تنظيم شده است.
با اندكى دقت، معلوم مىشود، حداقل دو محور اساسى در عرفان عملى وجود دارد. يكى آنكه در عرفان عملى هدف خداوند متعال و وصول به حق است چراكه با نگاه به حقتعالى طريقت و سلوك معنا مىيابد. و ديگر آنكه عرفان عملى يك حقيقت سيرى است و طىّ منازل و مقامات در آن ديده مىشود، و سالك راه خدا، اين منازل را به صورت ترتيبى و با نظمى حساب شده مىپيمايد تا به مقصد اصلى نائل آيد.
هرچند واژه عرفان عملى در موارد متعددى تسامحاً بر علم عرفان عملى اطلاق مىگردد لكن بايد دانست كه بين عرفان عملى و علم عرفان عملى تفاوت است. آنچه تاكنون شرح آن گذشت، نفس عرفان عملى بود. عرفان عملى يعنى آنكه شخصى عملاً وارد سير و سلوك شده، مقامات را يكى پس از ديگرى تحت نظارت استاد حاذقى طى كند تا به مرحله وصول و فناء دست يابد، نفس اين حقيقت را عرفان عملى يا سير و سلوك مىگويند. لكن عارفان با استفاده از شريعت و با بهرهگيرى از تجارب سالکانة شخصى خود كه به تدريج و در طى عملى مسير سلوك حاصل نمودند، دست به تدوين و تنظيم علمىِ منازل و مقامات و احوالِ سالك زدند و مجموعههاى بديعى به صورت كتاب و فن و علم عرضه كردند، و علم عرفان عملى را پايهريزى نمودند.
بنابراين:
علم عرفان عملى، بررسى عالمانه و مداقههاى خردمندانه پيرامون سلوك و تجارب سالکانة عارفان و رياضات و مجاهدات صوفيان است. لذا پس از شكلگيرى علم عرفان عملى كه اوج خود را در منازل السائرين اثر خواجه عبدالله انصارى نشان داده است، اين علم از بهترين مقدمات ورود به عرفان عملى و سلوك به حساب مىآيد.
محقق قيصرى كه شرح وى بر فصوص الحكم ابن عربى، متن درسى حوزههاى عرفانى است، در تعريف علم عرفان عملى مىگويد:
«معرفة طريق السلوك والمجاهدة لتخليص النفس عن مضايق القيود الجزئية واتصالها الى مبدئها». [۳](علم عرفان عملي) شناخت راه سلوک و مجاهده است تا نفس از تنگناهاي قيود جزئي رهايي يافته و به مبدأ خويش (که حق تعالي است) متصل گردد.
محمد بن حمزه فنارى، در كتاب مصباح الانس كه شرحى بر مفتاح الغيب قونوي است و طالبان عرفان و معرفت پس از شرح قيصرى بر فصوص الحكم، آن را از اساتيد فن فرامىگيرند، علم عرفان عملى را اين گونه تبيين مىكند. او مىگويد:
(علم) تعمير الباطن بالمعاملات القلبيّة بتخليته عن المهلكات وتحليته بالمنجيات فعلم التصوف والسلوك. [۴](دانشِ) آباد كردن درون با معاملات قلبى به سبب تخليه جان از مهلكات (كه اسباب شقاوتاند) و آراسته كردن درون به منجيات (كه اسباب نجات و سعادتاند)، علم تصوف و سلوك نام دارد.
منبع این قسمت کتاب سیر و سلوک آیت الله علی رضائی تهرانی میباشد
متن اصلی: تفاوت دو شیوه تربیتی عرفان عملی و اخلاقعلم عرفان عملى شباهتهاى فراوانى با علم اخلاق دارد.[۵]
۱. تحریری از درسهای عرفان نظری استاد سید یدالله یزدانپناه
۲. يَوْمَ لاَ يَنفَعُ مَالٌ وَلاَ بَنُونَ .إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ (شعراء، ۸۸، ۸۹).
۳. شرفالدين داوود قيصري، رسائل قيصري، به تصحيح سيدجلالالدين آشتياني رحمة الله علیه، رسالة التوحيد والنبوة والولاية، ص ۷.
۴. محمد بن حمزه فنارى، مصباح الانس، طبع سنگي، ص ۶.
۵. از اين بحث ميتوان وجوه مشابهت و مفارقت نفس سلوک و اخلاق را نيز دريافت.